روزهایی که گذشت
سلام جیگرم
دوباره برگشتیم خونمون ...یه هفته ای رفتیم مشهد و برگشتیم........خیلی کم بود گریهههههههه......
بازم وقتی رسیدیم خونه مامانی شروع کردی به گریه ....غریبیت میکرد بعدشم رفتیم خونه خاله سمانه دوباره گریه کردی...... هر آدم جدیدی که میدیدی گریه میکردی......آخه بچه هم اینقدر از آدم به دور!!!!!!!!!!!
خبر اینکه احتمالا نینی خاله سمانه پسره.........و جنابعالی پسرخاله دار میشی...... و یه چیز عجیب اینکه نینی خاله مریم که قبلا گفته بودن پسره حالا میگن دختره!!!!!!!!!!!!!
الان دو روزه که اومدیم و تو منو دیوونه کردی ....اینقدر که اونجا بغلت کردن بغلی شدی ... پدر منو در آوردی نمیزاری به هیچ کاری برسم ....عیب نداره چند روز دیگه عادت میکنی و میفهمی که اینجا دیگه از اون خبرا نیست........
دوست دارم قد کهکشونا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی