این روزها
این روزها کلمات بیشتری رو یاد گرفتی و با این زبون نصفه و نیمت اینقدر شیرین شدی ......
*چند روزی تو خونه مورچه زیاد شده بود (نمیدونم چرا؟) تو هم باهاشون همزیستی مسالمت آمیز داشتی ........... اسمش رو یاد گرفتی و به هر چیز سیاه کوچولو میگی مورچه!!!!
*اگه دستت یا پات به جایی بخوره میگی پا اوف شد ... دست اوف شد......
*پا یا دستت رو میکنی زیر پتو و میگی پا نیست ..... دست نیست.......
*تو حمام کف ها رو برمیداری و با لیف خودت میمالی به بدنت مثلا خودت رو میشوری!!!
*عاشق انداختن خودت از روی بلندی هستی .... گاهی وقتا میری رو شکم بابایی و خودت رو میندازی پایین (عجب جای بلندی رو هم انتخاب کردی مامان جون)
*یه روز که حواسم نبود رفته بودی سراغ کرم مرطوب کننده و همه صورتت رو با کرم سفید کرده بودی....
*کلا به همه برنامه های تلویزیون میگی کودک !!!!
*عروسکت رو برمیداری و با قاشق بهش غذا میدی ..... فوت میکنی و بهش میگی سرده سرده بخور دیگه .....
*یه روز که بابایی رفته بود پشت بوم من کارش داشتم و صداش زدم مجتبی مجتبی .....تو هم با زبون خودت شروع کردی به مجتبی مجتبی گفتن ....
*همه اشیا رو متعلق به بابات میدونی مگه خلافش ثابت بشه :الو بابا،بالش بابا،جوجاب بابا،پتو بابا
*آخر همه جمله هات دیگه اضافه میکنی: به به بخور دیگه ، الو بگیر دیگه
*به غ میگی خ : دوخ ، بوخ ، داخ .......... به درخت میگی دخت
*یاد گرفتی از پله ها ایستاده بیای پایین و کلی از این بابت ذوق کردی و ٢٠ بار این کارو تمرین کردی
تا میریم شهر بازی از دور که وسیله ها رو میبینی میگی تاب تاب و شروع میکنی به دویدن سمت شهر بازی
*عاشق گربه هستی .... یه شب تو رستوران بابایی واسه یه گربه گوشت انداخت که بیاد تو ببینش تو هم گیر داده بودی و هی میخواستی گوشتا رو بندازی واسش
* به میخوام میگی موخوام :بستنی موخوام ، آب موخوام
اینم چند تا عکس از گل دخترم:
آریانا در نیاسر
در حال اسب سواری .... قربون اون اخمت برم
در حال آب بازی تو حوض یه رستوران (عاشق آب بازی هستی)