آریاناآریانا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

تربچه نقلی من

آریانا به حمام می رود

1390/11/13 18:27
نویسنده : الهام
358 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدیم مادر جون زحمت کشیده بودن یه گوسفند آورده بودن که عمو حسین جلوی پامون قربونیش کرد.

هفته اول خیلی آروم بودی و گاهی وقتا یه جوری میخوابیدی که انگار غش کردی و اگه یه لشگر هم می اومدن نمیتونستن بیدارت کنن.

شش روزه بودی که ناف خوشگلت افتاد و فرداش من و مامانی بردیمت حمام Mom

نمیدونی من و مامانی چقدر میترسیدیم که یه موقع سرما نخوری آخه حمام مامانی شون خیلی سرده و اون روزا هوای مشهد هم خیلی سرد بود و به شدت برف می اومد امسال شانس دخمل من زمستون تو پاییز اومده.

 خلاصه بالاخره اولین حمامت رو رفتی .توی حمام خیلی آروم بودی عزیزکم .اتفاقا همون شب عروسی سهیلا جون بود

 Wedding Animation _ dinamobomb

و من با کلی خواهش و تمنا تونسته بودم مامانی رو راضی کنم که ما هم بریم عروسی آخه تو هنوز یه هفتت بود . تو تالار خوابیدی و تا آخر شب بیدار نشدی ومن نگران بودن که نکنه خدایی نکرده شنواییت مشکل داره که تو این همه سر و صدا اینقدر راحت خوابیده بودی.

راستی یادم رفت بگم دایی محمدرضا و خاله سمانه و مادر جون هر کدوم واست یه النگو کادو آوردنhttp://www.khavaranshop.com/

 و عمو حسین هم یه پلاک ان یکاد و عمه طاهره و مامانی هم سکه و عزیز و ٢ تا از خاله ها النگو و بقیه هم خشکه حساب کردن دست همشون درد نکنه راستی  بابایی هم واسه من یه دستبند خرید . دست بابایی هم درد نکنه.

من و بابایی خیلی دوست داریم قد آسمونا بوسسسسسسسniniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)