آریاناآریانا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

تربچه نقلی من

غروب جمعه

1390/12/12 20:53
نویسنده : الهام
287 بازدید
اشتراک گذاری

غروبای جمعه همیشه دلگیره بخصوص اگه تو یه شهر غریب باشی و تنهاناراحت

امشب بابایی کشیکه از صبح زود رفته سر کار امشب هم نمیاد و من و توییم و یه جمعه ی دلگیرخنثی

صبح زنگیدم خونه مامانی خاله سمانه هم اونجا بود اینقده بهش حسودییییم شششد که هر وقت بخواد میتونه بره خونه مامانی منم دلم خونه مامانمو میخواد منم دلم مشهد میخواد منم دلم جمعه ها مهمون بازی میخواد باز خوبه که تو هستی و گرنه دیگه دق میکردمگریه

بابایی قول داده تابستون دیگه بریم مشهد زندگی کنیمنیشخند از اولشم قرار بود ٢ سال کاشان باشیم تازه تابستون میشه ٢ سال و نیم ولی از این باباییت نمیشه یه حرف جدی کشید بیرون وقتی ازش میپرسم کی میریم مشهد میگه هر وقت تعطیلی زیاد باشه فکررر کن،البته کاشان هم شهر خوبیه ولی من اینجا خیلی تنهام بعدشم مامانت عاشق شهرای بزرگ و پر زرق و برقه چی کار کنم دست خودم نیست دیگهچشمک

امروز از بیکاری یه کم به کارای خونه رسیدم اول با هم رفتیم حموم بعد لباسا رو ریختم تو ماشین و یه کم گردگیری کردم، چرا فردا نمیاد حوصلم سر رفتدل شکسته

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

نایسل
14 اسفند 90 15:13
ایشالا بری مشهد تهنا نباشی قربونت برم


مرسی عزیزکم
نایسل
14 اسفند 90 15:13
مرسی ایشالا تولد شمااااااااااا تولد نی نی جونی تون