آریاناآریانا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

تربچه نقلی من

روزهایی که گذشت

سلام جیگر مامان ...........اول بوس بوس چند وقتیه تنبلی کردم و خیلی واست ننوشتم وای مامانی چند روز پیش از روی تخت افتادی و بالا آوردی خیلی ترسیدم ولی خدا رو شکر به خیر گذشت .....خیلی عذاب وجدان دارم........  چند روزیه خیلی بد غذا میخوری در واقع به زور و منو کچل کردی با این کارات  اگر هم بخوری همه رو پرتاب میکنی بیرون و سر تا پای منو و خودت رو کثیف میکنی......... ولی عاشق میوه ای ...... هندونه گیلاس زرد آلو رو با علاقه فراوان میخوری......دیشب با همکارای بابایی رفتیم بیرون و تو یه کیم کامل رو خوردی وقتی هم ازت میگرفتم یه جیغ و ویقی راه مینداختی که نگو............ خیلی به من وابسته شدی و چند لحظه هم نمیتونم تنهات بزارم......
22 تير 1391

روزهایی که گذشت

سلام عسسسسسسسسیسسسسسم جیگر من دیگه ٧ ماه و نیمه شده ولی هنوز دندون نداره و چهار دست وپا هم نمیره........... ای تنبل......... دیروز رفتیم آبشار نیاسر خوش گذشت......... چند تا عکس هم گرفتم که در اولین فرصت میزارم...... چند وقته شصت پات رو میخوری فقط کافیه گیرش بیاری دیگه ول کنش نیستی ..... نون خوردن رو خیلی دوست داری ...... بعدش هم اگه بخوام ازت بگیرمش غوغایی میکنی که بیا و ببین....... دیگه مامانو کامل میشناسی و دنبالم گریه میکنی ....... یه مدل گریه داری که مال مواقعیه که منو میخوای .....دیگه هیچی آرومت نمیکنه ........  تا اینکه بیای بغلم.......نمیدونی چه حس قشنگیهههههههههه ...کیف میکنم از اینکه منو میخوای........... زود زود با...
10 تير 1391

روزهایی که گذشت

سلام جیگرم دوباره برگشتیم خونمون ...یه هفته ای رفتیم مشهد و برگشتیم........خیلی کم بود گریهههههههه...... بازم وقتی رسیدیم خونه مامانی شروع کردی به گریه ....غریبیت میکرد بعدشم رفتیم خونه خاله سمانه دوباره گریه کردی...... هر آدم جدیدی که میدیدی گریه میکردی......آخه بچه هم اینقدر از آدم به دور!!!!!!!!!!! خبر اینکه احتمالا نینی خاله سمانه پسره.........و جنابعالی پسرخاله دار میشی...... و یه چیز عجیب اینکه نینی خاله مریم که قبلا گفته بودن پسره حالا میگن دختره!!!!!!!!!!!!! الان دو روزه که اومدیم و تو منو دیوونه کردی ....اینقدر که اونجا بغلت کردن بغلی شدی ... پدر منو در آوردی نمیزاری به هیچ کاری برسم ....عیب نداره چند روز دیگه عادت می...
22 خرداد 1391

آریانای وروجک

سلام گلکم جدیدا خیلی وروجک شدی دیگه غیرقابل کنترل شدی.......... هر چی رو بخوای اینقدر غلت میزنی تا بهش برسی.....یهو رومو برمیگردونم میبینم واسه خودت رفتی تا اون سر اتاق ............سوار روروئک که میشی بیشتر دوست داری رو پاهات بایستی و نمیشینی و واسه خودت جلو میری، عقب میای ، چرخ میزنی....فقط مونده تک چرخ بزنی.... موقع غذا خوردن که میشه از خودت صدا در میاری وغذاها رو پرتاب میکنی و سر تا پات رو کثیف میکنی...... یه کار عجیبی هم شبیه بوسیدن میکنی لبتو میاری رو لپ من بعد میبری عقب........قربونت برم این کارا رو از کجا یاد میگیری...... عاشق این شیطونیاتم   ...
9 خرداد 1391

تفلد تفلد تفلدت مبارکککککککککک.........

جمعه ٥ خرداد تولد مجتبی جونم بود و من و دخملی واسش تیشرت و کیک خریدیم...... مجتبای عزیزم قد تمام بینهایت ها دوستت دارم...... میدونم که به خاطر راحتی ما چقدر تلاش میکنی...... دوستت دارم به خاطر همه مهربونیات..... امیدوارم ١٢٠ ساله بشی عزیزم..........
7 خرداد 1391